نویسنده: شارل دولاندلن
برگردان: احمد بهمنش



 

‌هانری چهارم

قسمت دوم سلطنت ‌هانری چهارم، پس از فرمان نانت و عهدنامه‌ی ورون (1) صرف تجدید سازمان و بهبود اوضاع فرانسه که از جنگهای مذهبی صدمات فراوان دیده بود، شد. در این راه وزیر او روسنی (2)، معروف به دوک دوسولی (3) خدمات بزرگی انجام داده، مالیه مملکت را منظم کرده کشاورزی و بازرگانی را مورد حمایت قرار داد و راهها و پل‌ها را مرمت کرد و کرم ابریشم، چغندر و توتون در این ایام به فرانسه راه یافت. ‌هانری چهارم در سال 1600 ماری دومدیسی را به زنی گرفت و در همین سال با ساووا جنگیده، برس (4)، بوژه (5) و ناحیه ژکس (6) را از آن دولت منتزع و ضمیمه خاک فرانسه کرد.
وضع حکومت در زمان وی بسیار خوب و فرانسه از این بابت که قرین صلح و آرامش شده بسیار خوشحال بود، با این حال جاه‌طلبی‌ها و کین توزی‌ها هنوز هم دردسرهائی ایجاد می‌کرد و موجب توطئه‌هائی می‌شد که خوشبختانه به نیروی تدبیر و قدرت پادشاه همه از بین رفت. ‌هانری چهارم در نظر داشت اساس سیادت اتریش و اسپانیا را درهم ریزد و به همین مناسبت در فکر اتحاد با انگلیس، هلند و پروتستان‌های آلمان بود. مسأله جانشینی دوک نشین کلو (7) و ژولیه (8) مقدمات جنگ عمومی را در اروپا فراهم می‌ساخت و در همین موقع‌ هانری چهارم به دست کاتولیک متعصبی به نام راوایاک به قتل رسید (1610 ).

دوره‌ی صغیری لوئی سیزدهم

مرگ ‌هانری چهارم، کشور فرانسه را از نعمت یکی از بهترین پادشاهان خود محروم کرد. پسر او لوئی سیزدهم که در این موقع نه سال داشت تحت قیمومت مادر خود ماری دومدیسی به پادشاهی رسید و ماری دومدیسی که شاهزاده خانمی متوسط بود از تعقیب نقشه‌های ‌هانری دست کشیده به ‌هابسبورگ‌ها نزدیک شد؛ وی اعتماد زیادی به ایتالیائی‌ها بخصوص کونسینی (9) و همسر او داشت و به همین مناسبت سولی از حکومت کناره گرفت؛ پروتستان‌هالب به شکایت گشوده بودند و نجبا امتیازات و سرمایه‌ها را به خود اختصاص می‌دادند. برای آرام کردن ملت، اتاژنرو در سال 1614 تشکیل شد. نمایندگان طبقه‌ی سوم با تسلیم پیشنهادهای متعدد در صدد دفاع از حقوق خویش و مقاومت در برابر تجاوزات یسوعی‌ها برآمدند، منتهی بدون آنکه نتیجه‌ای به دست آید نمایندگان این مجلس کار خود را تعطیل کردند. لوئی سیزدهم در سال 1615 با آن دوتریش دختر پادشاه اسپانیا فیلیپ سوم وصلت کرد.
چیزی نگذشت که لوئی سیزدهم از سنگینی بار قیمومت مادر به ستوه آمده به تحریک لوئین (10)، قوشچی خود، کونسینی را به قتل رسانید. ماری دومدیسی دربار را ترک گفت و کارها به دست لوئین افتاد ولی بهبودی در اوضاع حاصل نشد. شورشهائی به وسیله نجبا انجام گرفت، سپس پروتستان‌ها قیام کردند و عده‌ای سرباز مأمور سرکوبی آنها شد لیکن با مرگ لوئین مجدداً صلح و آرامش برقرار گردید (1622).

ریشلیو

ریشلیو که مقام دوکی و کاردینالی داشت در زمان کونسینی در دستگاه حکومتی راه یافت ولی لوئین او را از کارهای دولتی برکنار کرد و در سال 1624 که مجدداً مصدر خدمات دولتی شد زمام اختیارات را به دست گرفت. تصمیم او این بود که با تضعیف نجبا و سلب قدرت سیاسی از پروتستان‌ها بر شأن و شوکت پادشاه بیفزاید و ‌هابسبورگ‌ها را از سیادت و اولویتی که در اروپا تحصیل کرده بودند محروم سازد. این اقدامات در واقع تعقیب نقشه‌های‌ هانری چهارم، لااقل از لحاظ سیاست خارجی، محسوب می‌شد. ریشلیو در جلب اطمینان پادشاه توفیق یافت، منتهی در انجام مقاصد خود مشکلاتی در پیش داشت و زندگی او به مبارزه‌ی دائم با دشمنان گذشت. اگرچه جنگ سی ساله آلمان را آشفته و پریشان حال کرده بود، ریشلیو دخالت فرانسه را در آن کشور صلاح نمی‌دانست و به مقاومت در قبال مساعی اسپانیائی‌ها برای تصرف والتلین (11) اکتفا کرد و سرانجام با حمایت از کانتون‌های پروتستان سویس، اسپانیائی‌ها را از این ناحیه بیرون راند ولی با آنکه مرد متعصبی نبود مجبور شد با پروتستان‌های فرانسه وارد جنگ شود. وی که طرفدار آزادی مذهبی بود نمی‌خواست پروتستان‌ها از تمام امتیازات برخوردار باشند.
ریشلیو اقداماتی علیه پروتستان‌ها به عمل آورد که از آن جمله بود: ویران کردن قلاع و استحکامات، منع جنگ تن به تن (دوئل) و تهدید مخالفان به مرگ. در سال 1627 گروهی از پروتستان‌ها دست به شورش زدند و مستحکم‌ترین پناهگاه آنها، یعنی لاروشل (12) از انگلیسی‌ها کمک خواست. این شهر به دستور ریشلیو محاصره شد و کار محاصره به سبب پایداری پروتستان‌ها و کمک انگلیسی‌ها مدتها طول کشید. محاصره شدگان عاقبت از در تسلیم درآمدند و پروتستان‌های جنوب هم که فرماندهی آنها با دوک دوروهان (13) بود شکست خوردند. صدور فرمان آله (14) از طرف پادشاه در این موقع صورت گرفت و به موجب آن آزادی مذهبی پروتستان‌هاتأمین شد ولی اختیارات سیاسی و نظامی از آنها سلب گردید.
ریشلیو بار دیگر مورد حمله‌ی ماری دومدیسی و نجبا که رهبری آنها با گاستون دورلئان، برادر پادشاه بود قرار گرفت. وی سرانجام بر آنها فائق آمد و اعتماد لوئی سیزدهم را کاملاً به خود جلب کرد. در همین احوال، بر سر مسأله جانشینی مانتو (15) جنگی در ایتالیا پیش آمد و قوای فرانسه، ساووا و سپس لرن را تصرف کردند. جنگ سی ساله همچنان ادامه داشت و فرانسه گاه از دانمارک و زمانی از سوئد به وسیله‌ی پول حمایت می‌کرد. مرگ گوستاوآدلف و شکست سوئدی‌ها در نوردلینگن ریشلیو را به مداخله و اعلان جنگ به امپراتور و اسپانیا واداشت. در نواحی مختلف جنگهائی سخت با نتایجی متفاوت درگرفت. با این حال دشمنان داخلی ریشلیو دست بردار نبودند و توطئه‌هائی علیه او ترتیب دادند که مسببین آنها دستگیر و مجازات شدند (هانری دومونمورانسی و ‌هانری دوسن مار (16)).
ریشلیو نتوانست شاهد آثار و نتایج اقدامات خود باشد. وی که مدتها از بیماری رنج می‌برد در سال 1642 از دنیا رفت و لوئی سیزدهم نیز به فاصله کوتاهی بعد از او یعنی یک سال بعد درگذشت. حکومت سلطنتی فرانسه مقاومت نجبا را بکلی درهم شکسته، به صورت حکومتی استبدادی و نیرومند درآمد؛ قلمرو سلطنتی در این موقع شامل تمام فرانسه بود و اتاژنرو دیگر دعوت به کار نشد.

پی‌نوشت‌ها:

1- Vervins
2- Rosny
3- duc de Sully
4- Bresse
5- Bugey
6- Gex
7- Clèves
8- Juliers
9- Concini
10- Luynes
11- Valteline
12- La Rochelle
13- dus de Rohan
14- Alais
15- Mantoue
16- H. de Cinq- Mars

منبع مقاله :
لاندلن، شارل دو؛ (1392)، تاریخ جهانی (جلد دوم) از قرن شانزدهم تا عصر حاضر، ترجمه‌ی احمد بهمنش، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوازدهم